گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد بیست و یکم
بخش دوم: سوره ي منافقون




اول
کلیات
در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده و داراي 11 آیه، 180 کلمه و 776 حرف است. این « منافقون » کلیات: سورهي
و شصت و سومین سوره در چینش (« مجادله » و قبل از سورهي « حج » سوره، صد و چهارمین سوره در ترتیب نزول (بعد از سورهي
است که از آیهي اول این سوره گرفته شده است. « منافقون » کنونی قرآن کریم است. تنها نام این سوره
فضیلت
و در نماز ظهر « اعلی » و « جمعه » فضیلت: از امام صادق علیه السلام حکایت شده که بر شیعیان لازم است که در شب جمعه، سورهي
را قرائت کنند، این عملی است که پیامبر صلی الله علیه و آله انجام میدادهاند و ثواب و پاداش « منافقون » و « جمعه » (جمعه)، سورهي
البته روشن است که این ثوابها براي کسانی است که این سوره را بخوانند و در آن تدبّر «1» . آن بر خداست که بهشت عنایت کند
و تفکر کنند و به محتواي آن عمل نمایند.
ویژگی
ویژگی: این سوره بیشترین تأکید را بر خطر منافقان دارد. ص: 48
صفحه 19 از 134
اهداف
اهداف: هدفهاي مهم سورهي منافقون عبارتاند از: 1. مرزبندي بین مؤمنان و منافقان؛ 2. هشدار در مورد غفلت از خدا.
مطالب
2. بیان ؛( مطالب: مهمترین مطالب این سوره عبارتاند از: الف) اخلاق: 1. تذکر در مورد یاد خدا و غافل نشدن از او (در آیهي 9
3. تشویق به انفاق در راه خدا و بهرهگیري از اموال پیش از ؛( اخلاق ناپسند منافقان در دروغپردازي و توطئهگري (در آیهي 1
2. بیان ؛( رسیدن مرگ و حسرت (در آیهي 10 ). ب) مطالب دیگر: 1. بر حذر داشتن مؤمنان از توطئههاي منافقان (در آیات 7 و 8
4. بیان این که عزّت تنها از آن خدا و ؛( 3. بیان حتمی بودن مرگ و عدم تأخیر آن (در آیهي 11 ؛(8 - صفات منافقان (در آیات 1
رسول صلی الله علیه و آله است (در آیهي 8). *** ص: 49
دوم
دوم: محتواي سورهي منافقون قرآن کریم در آیهي اول سورهي منافقون به دروغگویی منافقان اشاره میکند و میفرماید: 1. إِذَا
جَ اءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ هنگامی که منافقان نزد تو
و خدا میداند که مسلماً، تو فرستادهي او هستی و خدا گواهی .« گواهی میدهیم که قطعاً، تو فرستادهي خدایی » : میآیند گویند
میدهد که حتماً، منافقان دروغگویند. نکتهها و اشارهها: 1. قبل از فتح مکه مسلمانان در این شهر ضعیف بودند و از این رو
مخالفان اسلام هرچه میخواستند علیه اسلام میگفتند و انجام میدادند، ولی در محیط مدینه که اسلام قوّت گرفته بود، مخالفان
درونی نمیتوانستند آشکارا توطئه و مخالفت کنند، از این رو براي ادامهي برنامههاي تخریبی خود، تغییر چهره دادند و ظاهراً
.2 «2» . این افراد در طول تاریخ بیشترین ضربهها را به اسلام و مسلمانان وارد کردند «1» . مسلمان شدند، ولی در باطن کافر بودند
منافقان در مقایسه با دشمنان آشکار از چند جهت خطرناكترند: ص: 50 الف) در تار و پود
جامعه نفوذ میکنند و جدا سازي آنان مشکل است؛ ب) عقاید خود را مخفی میسازند و شناخت آنان آسان نیست؛ ج) با اعضاي
جامعه روابط نزدیک دارند و مبارزه با آنان مشکل است. 3. خطر نفاق براي هر انقلاب، مکتب و جامعهي نوبنیادي، یک خطر
اساسی است. خطر در هر زمانی جامعهي مسلمانان را تهدید میکند و منافقان مسلماننما همواره در بین مسلمانان به توطئه
مشغولاند، از این رو لازم است آیات قرآن را در این مورد تحلیل کنیم و نشانههاي آنان را بشناسیم و راه مقابله با آنها را پیدا کنیم.
4. دروغگویی دو گونه است: الف) دروغ خبري؛ یعنی فردي چیزي بگوید که مطابق واقع نباشد. ب) دروغ مُخبري؛ یعنی کسی
عقیدهاي را به خود نسبت دهد، ولی در حقیقت اعتقادي به آن نداشته باشد، هر چند آن اعتقاد در واقع حق و صحیح باشد؛
دروغگویی منافقان از نوع دوم بود؛ یعنی آنان گواهی به رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میدادند، ولی عقیدهاي به رسالت
در اصل به معناي نفوذ و « نِفاق » .5 «1» . ایشان نداشتند هر چند رسالت او در واقع صحیح بود و خدا هم رسالت او را گواهی میداد
میگویند. موش صحرایی سوراخی آشکار و سوراخی پنهان براي لانهي خود « نَفَق » پیشروي است و به کانالهاي زیرزمینی
گویند. یعنی منافق کسی است که راهی مخفی « نافقاء » میسازد که در هنگام خطر از سوراخ پنهان فرار کند؛ به این سوراخ پنهان
براي خود برگزیده که با پنهانکاري در جامعه نفوذ کند و به هنگام خطر از راه دیگر بگریزد. 6. نفاق یک نوع بیماري روحی،
اخلاقی و روانی است. انسان سالم یک شخصیت و یک چهره دارد، ولی انسان منافق که ناسالم است، دو چهره و دو شخصیت دارد
و به نوعی گرفتار تکثّر و دوپاره شدن شخصیت شده است. ص: 51 آموزهها و پیامها: 1. منافقان
صفحه 20 از 134
. را از دروغگویی آنان بشناسید. 2. منافقان در ابراز عقیدهي خود دروغگویی میکنند ولی سخن خود را محکم میگویند. 3
منافقان از مقدّسات دینی سوء استفاده میکنند. 4. منافقان حتی به رهبر اسلام دروغ میگویند. 5. خدا در مورد منافقان افشاگري
میکند. *** قرآن کریم در آیات دوم و سوم سورهي منافقون به نشانههاي منافقان و کفر درونی آنان اشاره میکند و میفرماید: 2
و 3. اتَّخَ ذُوا أَیْمَ انَهُمْ جُنَّۀً فَ َ ص دُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَ اءَ مَا کَ انُوا یَعْمَلُونَ* ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوْا فَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا
یَفْقَهُونَ سوگندهایشان را سپري قرار دادند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، براستی چه بد است، آنچه را آنان همواره انجام
میدادند!* این به خاطر آن است که آنان ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند؛ از این رو بر دلهایشان مهر نهاده شده؛ پس آنان فهم
عمیق نمیکنند. نکتهها و اشارهها: 1. آیهي دوم میفرماید از نشانههاي منافقان این است که سوگندهاي خود را سپري براي خود
قرار میدهند این تعبیر نشان میدهد که: الف) منافقان با مؤمنان سرجنگ دارند از این رو در فکر وسایل دفاعی جنگی همچون سپر
هستند. ب) یکی از ابزارهاي کار منافقان سوگند است؛ و آنان زیاد سوگند یاد میکنند. ج) منافقان از مقدسات دینی (همچون نام
2. هدف منافقان خدا) سوء استفاده میکنند تا مردم را بفریبند و از راه خدا باز دارند. ص: 52
بازداشتن مردم از راه خداست؛ منافقان که نمیتوانند کفر باطنی خود را اظهار کنند، در ظاهر ابراز ایمان میکنند و پنهانی به اسلام
3. منافقان گاهی با انکار سخنان کفرآمیز خود، سوگند یاد میکنند «1» . و مسلمانان ضربه میزنند و مردم را از راه خدا بازمیدارند
و گاهی براي عدم شرکت در جهاد با دشمن سوگند یاد میکنند که مشکل دارند و حتی در روز رستاخیز در محضر «. که ما نگفتیم
چرا که این رفتار ناپسند عادت آنها شده است. 4. منافقان دو دستهاند: الف) گروهی که از «3» ؛ خدا نیز سوگند دروغ یاد میکنند
اول کافرند و ایمانشان ظاهري است. ب) گروهی که در آغاز واقعاً ایمان میآورند و سپس راه کفر باطنی و نفاق را در پیش
میگیرند. آیهي فوق ممکن است به هر دو گروه اشاره داشته باشد هر چند ظاهر آیه با گروه دوم سازگارتر است. 5. منافقان در
آغاز حقایق دین را درك میکنند و دلایل و نشانههاي معجزهآمیز اسلام را میبینند ولی باز هم به خاطر تعصبها غرضورزي و
مقام پرستی و مانند آن راه کفر و نفاق را در پیش میگیرند، از این رو خدا بر دل و ذهن آنان مهر میزند و توفیق تشخیص حق
وباطل و درك حقایق را از آنان میگیرد. البته این به معناي جبر نیست، چون مقدمات این محرومیت را خودشان فراهم میکنند.
ص: 53 آموزهها و پیامها: 1. فریب سوگندهاي منافقان را نخورید که اینها پوشش کارهاي
. آنهاست. 2. منافقان را از سوگندهاي دروغشان بشناسید. 3. هدف منافقان جلوگیري از راه خداست. 4. منافقان بدکردارند. 5
منافقان در باطن کافرند. 6. نفاق مانع فهم عمیق حقایق میشود. *** قرآن کریم در آیهي چهارم سورهي منافقون به ظاهرِ آراستهي
منافقان و ترسو بودن و دشمنی آنان با اسلام اشاره میکند و با نفرین به آنان میفرماید: 4. وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَ امُهُمْ وَإِن
یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَۀٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُون و هنگامی که آنان را
میبینی، بدنهایشان تو را به شگفت میآورد؛ و اگر [سخن بگویند سخنشان را میشنوي، چنانکه گوییآنان چوبهایی (به دیوار)
تکیه داده شدهاند! میپندارند هر بانگی بر ضد آنان است؛ آنان دشمناند؛ پس، از آنان بیمناك باش! خدا آنان را بکشد؛ چگونه
(از حق) بازگردانده میشوند؟! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به چند نشانهي منافقان اشاره شده است که عبارتاند از: الف)
ظاهري آراسته و جالب دارند؛ ب) شیرینسخن و چرب زباناند و دیگران را جذب سخنان خود میکنند؛ ج) همچون هیکلهاي
توخالی، بی روح و بی نور و بیصفا هستند؛ د) افرادي بدبین و ترسو هستند که از هر صدایی هراس دارند و هر حرکتی را علیه خود
.2 میپندارند. ه) دشمن مسلمانان و رهبر اسلام هستند و براي اسلام خطرناكاند. ص: 54
که سرکردهي منافقان مدینه بود، فردي درشت اندام، خوش قیافه و چربزبان بود و هنگامی که با « عبداللَّه بن ابَی » حکایت شده
یارانش وارد مجلس پیامبر صلی الله علیه و آله میشد اصحاب از ظاهر آنان تعجب میکردند و به سخنانشان گوش میدادند، ولی
. آیهي فوق ناظر به حال آنان است. 3 «1» . آنان (به خاطر کبر و غروري که داشتند) کنار دیوار میرفتند و به آن تکیه میزدند
صفحه 21 از 134
چوبهاي خشکیدهي کنار دیوار چند ویژگی دارند که در منافقان نیز وجود دارد: الف) چوبهاي خشکیده هیکلهاي بی روح و
بی نور و بیصفا هستند؛ ب) ارادهاي از خود ندارند و بر دیگري تکیه میکنند؛ ج) ظاهري آراسته دارند ولی توخالی و مردهاي
بیجان هستند. منافقان نیز افرادي بی نور و بیصفا هستند که بر کافران و دشمنان اسلام تکیه کرده، با آنان در ارتباطاند و ظاهري
آراسته ولی باطنی ضعیف دارند و در حقیقت روح ایمان در آنان مرده است. 4. منافقان افرادي ترسو هستند که هر ندایی را علیه
خود میپندارند؛ یعنی نسبت به هر چیز و هر کس سوء ظن دارند و این روح بدبینی بر وجود آنان سایه افکنده و آسایش را از آنان
سلب کرده است؛ همیشه افراد خائن خائف هستند. 5. در این آیه اعلام شده که منافقان دشمنان رهبر اسلام و مسلمانان هستند و
باید خطر آنان را جدّي گرفت و از آنان بر حذر بود، وگرنه ضربهي اساسی به اسلام و مسلمانان وارد میکنند. 6. در این آیه خداي
متعال، منافقان را نفرین میکند و براي سرزنش و تحقیر آنان، مرگ بر منافقان میگوید. این مطلب آموزهاي براي مسلمانان است
که شعار مرگ بر منافقان را فراموش نکنند. ص: 55 آموزهها و پیامها: 1. خطر منافقان را جدّي
بگیرید، آنان دشمنان شما هستند. 2. فریب ظاهر آراسته و چربزبانی منافقان را نخورید. 3. منافقان همچون چوب، بیروح و بی
ارادهاند. 4. منافقان از هر ندایی میهراسند و آن را علیه خود میپندارند. 5. مرگ بر منافقان بگویید. *** قرآن کریم در آیات
پنجم و ششم سورهي منافقون به تکبّر و نافرمانی منافقان و عدم آمرزش آنان اشاره میکند و میفرماید: 5 و 6. وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا
یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رُسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُسْتَکْبِرُونَ* سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِر لَهُمْ لَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ
سرهایشان ،«. بیایید تا فرستادهي خدا براي شما طلب آمرزش کند » : إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ و هنگامی که به آنان گفته شود
را میپیچانند؛ و آنان را میبینی که روي برمیگردانند، در حالی که آنان مستکبرند.* براي آنان یکسان است که برایشان طلب
آمرزش کنی یا براي آنان طلب آمرزش نکنی؛ خدا آنان را نمیآمرزد؛ [چرا] که خدا گروه نافرمان را راهنمایی نمیکند. شأن
در سال ششم هجري، هنگامی که مسلمانان در حال بازگشت به مدینه « بنی المُصطلق » نزول: حکایت کردهاند که بعد از جنگ
بودند یکی از مهاجران با یک نفر از انصار بر سرگرفتن آب از چاه اختلاف پیدا کردند و برخی از مهاجران از مرد مهاجر و برخی
از انصار از مرد انصاري حمایت کردند و مشاجره شدید شد. در این میان عبداللَّه بن ابیّ که از سرکردههاي منافقان بود فرصت را
غنیمت شمرد و گفت: ما این مهاجران را پناه و غذا دادیم، ولی ص: 56 حالا بلاي جان ما
جریان « زید بن ارقم » . شدهاند و به خدا سوگند یاد کرد که اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان، ذلیلان را از شهر مدینه اخراج میکنند
را به پیامبر صلی الله علیه و آله گزارش داد، ولی عبداللَّه بن ابیّ سخنان خود را منکر شد و زید را دروغگو جلوه داد. سپس سپاهیان
اسلام به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله به سرعت به طرف مدینه رفتند، ولی پسر عبداللَّه که فردي مؤمن بود از ورود پدرش به
شهر جلوگیري کرد تا این که پیامبر صلی الله علیه و آله پیام داد که به او اجازه بده وارد شهر شود. عبداللَّه با ذلّت وارد مدینه شد.
آن گاه آیات سورهي منافقون بدین مناسبت فرود آمد و گزارش زید بن ارقم را تأیید و منافقان را به شدّت سرزنش کرد. در این
هنگام برخی افراد به عبداللَّه بن ابی مراجعه کردند و گفتند: آیات شدیدي علیه تو نازل شده است، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله
برو تا براي تو استغفار کند. ولی عبداللَّه با تکبّر سرتکان داد و روي برتافت و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله نرفت و پس از چند روز
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه اشاره به ماجراي عبداللَّه بن ابیّ منافق است که پیشنهاد اطرافیانش را نپذیرفت و نزد «1» . از دنیا رفت
پیامبر صلی الله علیه و آله نرفت تا براي او استغفار کند و سري تکان داد و روي برگرداند. البته معناي آیه به شأن نزول آن منحصر
نمیشود. این یکی از نشانههاي منافقان در طول تاریخ است که به خاطر کبر و غرور حاضر نمیشوند در برابر حق تسلیم شوند و
خود را از آتش دوزخ نجات دهند. 2. منافقان نزد خدا قابل بخشش نیستند و اگر بر فرض پیامبر صلی الله علیه و آله هم براي آنان
ص: 57 البته روشن است که این حکم در مورد منافقان «2» . طلب آمرزش کند، سودي ندارد
لجوج، متکبّر و توطئهگر است. 3. ریشهي بدبختی منافقان در فسق، گناهکاري و نافرمانی آنان است که زمینه و توفیق هدایت را از
صفحه 22 از 134
آنان سلب کرده است. 4. از این آیات و شأن نزول آنها استفاده میشود که مراجعه به پیامبر صلی الله علیه و آله براي طلب آمرزش
از خدا و استغفار براي گناهکاران یک روش رایج در بین مسلمانان صدر اسلام بود؛ یعنی هنگامی که لغزش بزرگی از مسلمانی سر
میزد و راه چارهاي نداشت به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله میرفت تا براي او طلب آمرزش کند و مسلمانان دیگر نیز او را بدین
کار تشویق میکردند و استغفار پیامبر صلی الله علیه و آله نیز مؤثر واقع میشد، ولی با توجه به آیهي فوق، این مطلب در مورد
منافقان تخصیص خورد. آموزهها و پیامها: 1. منافقان را از استغفارگریزي، رهبرگریزي و تکبّر بشناسید. 2. سرچشمهي بدبختی
منافقان، فسق و نافرمانی آنان است. 3. منافقان لجوج و متکبّر قابل بخشش نیستند. *** قرآن کریم در آیات هفتم و هشتم سورهي
منافقون به سخنان توطئهآمیز و متکبّرانهي منافقان در مورد محاصرهي اقتصادي و تبعید مؤمنان مهاجر پاسخ میدهد و با اشاره به
توانگري و عزّت خدا و مؤمنان میفرماید: 7 و 8. هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَی مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَ تَّی یَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ
السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ* یَقُولُونَ لَئِن رَجَعْنَا إِلَی الْمَدِینَۀِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ
براي کسانی که نزد فرستادهي خدا هستند (اموالتان را) هزینه نکنید تا » : وَلکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ آنان کسانی هستند که میگویند
در حالی که منابع آسمانها و زمین، فقط از آنِ خداست، و لیکن منافقان فهم عمیق نمیکنند.* میگویند: «. اینکه پراکنده شوند
اگر به مدینه بازگردیم، قطعاً، عزیزترین (افراد)، ذلیلترین (افراد) را از آن (شهر) بیرون » ص: 58
. در حالی که عزّت فقط براي خدا و براي فرستادهاش و براي مؤمنان است، و لیکن منافقان نمیدانند. نکتهها و اشارهها: 1 «! میرانند
منافقان بر ثروت و امکانات خود تکیه میکردند و قصد محاصرهي اقتصادي مسلمانان را داشتند و به دوستان خود سفارش
میکردند که امکانات در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله نگذارند تا نتواند مخارج جنگها و یاران خود را بپردازد و مؤمنان از
اطراف او پراکنده شوند. البته روشن است که یاران پیامبر صلی الله علیه و آله با محاصرهي اقتصادي از او جدا نمیشدند، همان طور
که در مکه در شعب ابو طالب مدتها مقاومت کردند. 2. این آیات به منافقان پاسخ میدهد که منابع اصلی آسمان و زمین
مخصوص خداست و خدا هرگونه مصلحت بداند آن منابع را بین مردم تقسیم میکند و اگر به برخی افراد کم یا زیاد میدهد براي
آزمایش آنهاست و اگر کسی به پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان کمک مالی کرد، توفیق الهی نصیب او شده است؛ چون آن
اموال از آن خداست که در اختیار او قرار داده، پس باید سپاسگزار خدا باشد، نه این که منّت بگذارد. 3. در شأن نزول آیهي پنجم
و ششم همین سوره بیان شد که عبداللَّه بن ابیّ سرکردهي منافقان گفت: اگر به مدینه آییم، افراد با عزّت، افراد ذلیل (مهاجران) را
اخراج میکنند. این آیه به سخنان او اشاره کرده و به آنها پاسخ داده است. ولی از آن جا که سخن عبداللَّه سخن همهي منافقان
بود، آن را به همهي منافقان نسبت داد. 4. عزّت مخصوص خدا، پیامبر و مؤمنان است و منافقان به غلط میپندارند که عزیز هستند.
وقتی عبداللَّه بن ابی خواست داخل مدینه شود پسر مؤمن او مانع ورودش شد و گفت: تا وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه ندهد
نمیتوانی داخل شهر شوي. و پیامبر صلی الله علیه و آله پیام فرستاد که به او اجازهي ورود بده. برخی از مفسران حکایت کردهاند
و این «1» . که عبداللَّه بن ابی چند روز بعد مرد، و ص: 59 شاید در اثر این ذلت دق کرده باشد
نمونهاي از ذلت منافقین است. 5. روش منافقان متکبّر مدینه جدید نبود؛ قبل از آنان مشرکان نیز فکر میکردند با محاصرهي
اقتصادي و تبعید پیامبر صلی الله علیه و آله کار اسلام تمام میشود و هنوز هم مستکبران واستعمارگران جهان میپندارند که با
محاصرهي اقتصادي مسلمانان انقلابی میتوانند اسلام و ایمان را مهار و مسلمانان را ذلیل کنند، در حالی که در نهایت مسلمانان با
عزّت پیروز میشوند و کفر و شرك و نفاق با ذلّت شکست میخورد. 6. از آن جا که درك مالکیت خدا بر منابع جهان دقیق و
را آورد، ولی از آن جا که عزّت خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و « منافقان درك عمیق ندارند » پیچیده است، در مورد آن تعبیرِ
7. از امام صادق علیه السلام «2» . را آورد « منافقان نمیدانند » مسلمانان آشکار بود و تفکر زیادي نمیخواست در مورد آن جملهي
و «3» . روایت شده که خدا همهي امور مؤمنان را به خودشان واگذار کرده ولی به آنان اجازه نداده است که خوشان را ذلیل کنند
صفحه 23 از 134
در حدیث دیگري میخوانیم که از امام صادق علیه السلام پرسیدند: چگونه مؤمن خودش را ذلیل میکند؟ حضرت پاسخ داد که
آموزهها و پیامها: 1. منافقان براي «1» .« به سراغ کاري میرود که از ص: 60 او ساخته نیست »
محاصرهي اقتصادي رهبر اسلام تلاش میکنند. 2. هدف منافقان پراکنده کردن مردم از اطراف رهبر اسلام است. 3. منابع جهان به
دست خداست (و به هر کس هر چقدر مصلحت بداند میدهد). 4. منافقان قادر به درك مطالب عمیق نیستند. 5. منافقان انحصار
طلباند و شهر را فقط براي خود میخواهند. 6. منافقان اگر بتوانند حقّ شهروندي را هم از شما سلب میکنند. 7. منافقان خود را با
عزّت میپندارند (در حالی که ذلیل هستند). 8. عزّت مخصوص خدا و دینباوران است. 9. اگر عزّت واقعی میخواهید، مؤمن
باشید. 10 . منافقان را از انحصارطلبی و ضدیت با اجتماع مسلمانان و رهبري بشناسید. *** ص:
61 نفاق، پیامدها و راهکارها در قرآن و حدیث الف) ویژگیهاي منافقان: 1. به دروغ ادعاي ایمان میکنند (بقره، 8 و منافقون، 1 و
.5 ؛( 4. فسادگرانی هستند که ادعاي اصلاحطلبی دارند (بقره، 11 ؛( 3. بیمار دلاند (بقره، 10 ؛( 2. خودفریبی میکنند (بقره، 9 ؛(2
7. با دلهره و وحشت ؛( 6. قیافههاي شگفتآور و جذاب دارند (منافقون، 4 ؛( در برخوردهاي اجتماعی دوچهره هستند (بقره، 14
9. از کمک اقتصادي به مؤمنان جلوگیري ؛( 8. متکبر و فاسق هستند (منافقون، 5 و 6 و توبه، 67 ؛( زندگی میکنند (منافقون، 4
11 . با کسالت نماز میخوانند و کمتر ذکر ؛( 10 . اگر بتوانند مؤمنان را از شهر بیرون میکنند (منافقون، 8 ؛( میکنند (منافقون، 7
14 . امر به منکر و نهی از ؛( 13 . در تردید و دودلی هستند (نساء، 143 ؛( 12 . ریاکارند (نساء، 142 ؛( خدا میگویند (نساء، 142
16 . سوگند ؛( 15 . خدا را فراموش کردهاند، پس خدا نیز آنان را به فراموشی سپرده است (توبه، 67 ؛( معروف میکنند (توبه، 67
18 . خود را به فتنه انداختهاند و آرزوها فریبشان داده است ؛( 17 . در حقیقت کافرند (توبه، 74 ؛( دروغ یاد میکنند (توبه، 74
19 . فرصتطلبانی زیانکارند (حج، 11 ). ص: 62 ب) کیفر نفاق: 1. خدا آنان را ؛( (حدید، 14
4. خدا ؛( 3. گرفتار عذاب دردناکی میشوند (بقره، 10 و توبه، 68 ؛( 2. در قیامت نور ندارند (حدید، 13 ؛( نمیآمرزد (منافقون، 6
«1» .( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) « منافقان در قیامت دو چهرهي آتشبار و دو زبان آتشین دارند » .5 ؛( لعنتشان میکند (توبه، 68
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)؛ ) « صلوات بر من و اهلبیت علیهم السلام نفاق را از بین میبرد » . ج) راهکارهاي نجات از نفاق: 1
تذکر 1: صلوات، اعلام «3» ؛( پیامبراکرم صلی الله علیه و آله ) « صدایتان را به صلوات بلند کنید که نفاق را از بین میبرد » .2 «2»
توحید، نبوت و امامت، و نوعی اظهار ایمان کامل است. تذکر 2: نفاق گاهی عقیدتی است که همزاد کفر است، ولی گاهی
«4» . اخلاقی است که همان دو چهرگی است و نشانهي آن در احادیث دروغگویی، خلف وعده و خیانت و ... شمرده شده است
ص: 63 قرآن کریم در آیهي نهم سورهي منافقون در مورد غفلتزایی اموال و فرزندان و
فراموشی یاد خدا هشدار میدهد و میفرماید: 9. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَمَن یَفْعَلْ ذلِکَ
فَأُولئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ اي کسانی که ایمان آوردهاید! اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا (غافل و) سرگرم نکند! و کسانی که
چنین کنند، پس تنها آنان زیانکارند. نکتهها و اشارهها: 1. انسان میتواند با اموال و فرزندان، بلکه همهي امور دنیوي، دو گونه
برخورد کند: الف) از آنها به عنوان نعمتهاي الهی، در راه سعادت دنیا و آخرت خود بهره ببرد و با سپاسگزاري و کمک به
دیگران و انجام کارهاي نیک، دنیا را نردبان تکامل معنوي خویش قرار دهد؛ یعنی اجازه ندهد که دنیا او را از یاد خدا و انجام
وظایف دینی و انسانی بازدارد. ب) شیفتهي اموال و فرزندان خود شود و چنان گرفتار غفلت گردد که از یاد خدا، آخرت و امور
معنوي بازماند، که در این صورت دنیا نه تنها عامل سعادت کامل انسان نمیشود بلکه عامل سقوط و انحراف انسان میگردد. و این
دنیا رأس همهي لغزشهاست و آیهي فوق سرگرم شدن به چنین دنیایی را سرزنش میکند. 2. خطر دلبستگی شدید به دنیا و
مظاهر آن: امام خمینی رحمه الله در این مورد میفرمایند: اگر انسان علایقش شدید باشد به دنیا و علایقش شدید باشد به زن و
فرزند و مال و حیثیت و ریاست و امثال ذلک، از مصیبتهایی که هست در این که احتمالش هم انسان را ناراحت میکند و کمر
صفحه 24 از 134
انسان را میشکند، این است که در آن نزدیکی که ص: 64 میخواهند او را منتقلش کنند به
یک عالم دیگري، برایش کشف میشود که این به دست خداي تبارك و تعالی است و این آدم براي این که خدا او را از این
در این آیه، « ذکر خدا » 3. مفسران قرآن فرمودهاند که مقصود از «1» . چیزها که حبّ به او دارد، جدا میکند، دشمن خدا میشود
نماز، شکر نعمت، صبر بر بلا، حج، زکات، تلاوت قرآن یا همهي واجبات است. البته مانعی ندارد که اینها مصداقهاي ذکر باشند
و آیه شامل همهي موارد شود. آري؛ غفلت و سرگرمی به دنیا مانع توجه به همه یا برخی از این امور میشود. 4. کسی که فقط
سرگرم امور مادي و از یاد خدا و معنویات غافل شد، زیان کرده است؛ چرا که سرمایههاي وجود و عمر خویش را داده و لذت
ناپایدار مادي را به دست آورده و سعادت پایدار را از دست داده و براي سراي دیگر کاري نکرده است. 5. کسی که به یاد خدا
باشد، با عمل به دستورات قرآن و واجبات دینی، زندگی خویش را در برابر آلودگیها و انحرافات بیمه میکند و به سوي کمال
گام برمیدارد و اصولًا توجه به خدا موجب رشد معنوي و نزدیکی انسان به خدا میشود. آموزهها و پیامها: 1. دنیا شما را سرگرم و
غافل نسازد (تا از اهداف عالی باز مانید). 2. استفادهي معقول از دنیا مانعی ندارد، اما شیفتهي دنیا شدن و غفلتزدگی موجب
زیانکاري است. 3. دوري از یاد (قرآن و نماز و واجبات) الهی به سعادت و کمال انسان ضرر میزند. 4. اگر به دنبال سود و
سعادت دنیا و آخرت خویش هستید، به یاد خدا باشید. *** ص: 65 قرآن کریم در آیات دهم
و یازدهم سورهي منافقون با یادآوري مرگ حتمی و پشیمانی در آن هنگام، مردم را به بخشش به دیگران تشویق میکند و
میفرماید: 10 و 11 . وَأَنفِقُوا مِن مَا رَزَقْنَاکُم مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ أَحَ دَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَی أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن
مِنَ الصَّالِحِینَ* وَلَن یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ از آنچه به شما روزي دادهایم (در راه خدا) هزینه کنید، پیش
پروردگارا! چرا (مرگ) مرا تا سرآمد نزدیکی تأخیر نینداختی تا بخشش » : از آنکه مرگ به سراغ یکی از شما آید و بگوید
کسی را هنگامی که سرآمد (عمر) او فرا رسد، به تأخیر نمیاندازد؛ و خدا به « مرگ » و خدا *«!؟ صادقانه کنم و از شایستگان باشم
آنچه انجام میدهید آگاه است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به افرادي اشاره شده که از فرصتهاي زودگذر دنیا براي انجام
کارهاي نیک و بخشش اموال خود استفاده نکردند، تا این که به آستانهي مرگ حتمی رسیده، پشیمان و حسرتزده شدند و آرزو
و تقاضاي بازگشت دارند ولی جواب منفی میشنوند. بیان سرگذشت این افراد آموزهاي براي ماست که از فرصتهاي زودگذر
دنیا براي انجام کارهاي نیک استفاده کنیم. جوانمرد و خوشخوي و بخشنده باش چو حق با تو باشد تو با خلق باش هر آن که نماند
هزینه کردن اموال در راه خداست که شامل امور مستحب « انفاق » از پسش یادگار درخت وجودش نیاورد بار (سعدي) 2. مقصود از
به دو ،« آنچه خدا روزي شما کرده است » 3. تعبیر ص: 66 «1» . و واجب (مثل زکات) میشود
نکته اشاره دارد: الف) آنچه شما به دیگران میبخشید از آن خداست، پس در بخشش اموال خدا به بندگان خدا بخیل نباشید؛ چون
شما مأمور و واسطه هستید نه مالک حقیقی. ب) بخششهاي انسان شامل هرگونه روزي انسان، اعم از اموال و غیر اموال همچون
4. یکی از قوانین و سنن الهی ثابت بودن مرگ حتمی و عدم امکان بازگشت به دنیاست؛ اگر «1» . علم و قدرت و مقام میشود
آموزهها و پیامها: 1. از «2» . مرگ قطعی و حتمی و نهایی انسان فرارسیده باشد، ساعتی جلو و عقب نمیشود و تأخیربردار نیست
فرصتهاي زودگذر دنیا براي بخشش به مردم و اصلاح خود استفاده کنید. 2. از نعمتهاي خدا به بندگان او بدهید (و بخل
نورزید). 3. پشیمانی و حسرتزدگی هنگام مرگ سودي ندارد. 4. مرگ حتمی شما قابل تغییر نیست. 5. تقاضاي تأخیر مرگ شما
پذیرفته نمیشود و فرصت دوباره براي انجام کارهاي نیک به شما نمیدهند (پس فرصت کنونی را غنیمت بشمرید). 6. خدا
ص: 67 «3» .( کارهاي شما را تحت نظر دارد (پس مراقب اعمال خود باشید
بخش